A Queer Diaries

شنبه، اسفند ۱۲، ۱۳۹۱

واقع گرایی

 ׁׁׁׁ   مدتی پیش با دوستی که در اینجا زندگی می کند درباره ی شرایط کنونی، آینده ی ایران و بازگشت به ایران صحبت می کردم. او مرا بسیار ناامید و بدبین خواند و اصرار داشت که باید امیدوار بود. اما من ناامید نیستم، سرخورده ام. سرخورده از ایران و مردمش. سرخورده از نافرهنگ به ظاهر فرهنگش. سرخورده از دورویی، چشم تنگی و ابتذالش. درست است که سیستم فعلی این نافرهنگ را اشاعه می دهد اما فقط دولت مقصر این قضاوت ها، دروغگویی ها، دورویی ها، دودوزه بازی ها و هزاران عیب و ایراد فرهنگی دیگر نیست. به او گفتم که در این آشفته بازار امیدواری من درمان هیچ دردی نیست. وقتی راهی برای برون رفتن از این بن بست وجود ندارد، امیدواری یا ناامیدی اصلا دری نمی گشاید.
ׁׁׁׁ    سیر تاریخی تحولات جوامع مختلف نشان می دهد که تغییرات جوامع تدریجی هستند و یک شبه نمی توان به آرمانشهر رسید. اگر اروپا قرون وسطی را پشت سر گذاشت و به رنساس و مدرنیته رسید، حاصل چند قرن تلاش نخبگانش بود. تغییرات فرهنگی و اجتماعی در ایران هم از این قاعده مبرا نیستند و زمانی طولانی می طلبند. اما فرق بزرگ جامعه ی ایران با جوامع اروپایی در این است که نخبگانش مهاجرت را به ماندن ترجیح داده اند و آنهایی هم که مانده اند، زبان بر کام فرو برده اند و مملکت را به دست دیگران داده اند. قشر تحصیل کرده و امثال من که هم جامعه ی ایران را دیده ایم و هم کمی با "سوسایتی" خارجه آشنایی داریم، عطای ایرانِ واپسگرا را به لقایش بخشیدیم و ترک وطن کرده و ساکن کشور دیگری شده ایم. جامعه ایران آنچنان برایمان عقب افتاده و تکاملش آنچنان زمانبر است که اگر همین فردا هم در ایران دگردیسی سیاسی رخ بدهد، بنا بر همان دلایل فرهنگی حاضر به بازگشت نیستیم. آنچه برایمان مانده تنها "امید" است، امیدِ یک معجزه. معجزه ای که ره صد ساله را یک شبه بپیماید و ایرانی دموکرات از نظر فرهنگی و سیاسی برایمان به ارمغان بیاورد. از آنجایی که این قشر تحصیل کرده کتاب خوانده است و می داند که معجزه فقط و فقط در داستان اتفاق می افتد، تا می تواند موقعیت خود را در سرزمین جدید تثبیت می کند. تقاضای اقامت دایم می دهد و شهروند می شود. برای آنکه بی هویت جلوه نکند از طریق اینترنت از هزاران کیلومتر دورتر خبرها را میخواند، از آنچه بر ایران میرود افسوس می خورد و "امید"وارست که شرایط بهتر می شود. اما طبق یک سنت ناگفته، هیچ وقت بر زبان نمی آورد که نه ایران در آینده ای نزدیک درست شدنیست و نه او حاضر است شرایطِ امروزش در خارجه را فدای بهتر شدن فردای ایران بکند.