A Queer Diaries

یکشنبه، بهمن ۲۲، ۱۳۸۵

سرنوشت

ׁׁׁׁبسیارند کسانی که به سرنوشت اعتقادی راسخ دارند و از آن با تعابیر مختلفی نظیر پیشانی­نوشت، قضا و قدر، تقدیر و حتی شانس نام می برند؛ باور دارند که هر اتفاقی که در زندگی انسان رخ می­دهد از پیش تعیین شده و رقم خورده است؛ معتقدند خواست خدا بر خواست خودشان مقدمست و اگر خدا نخواهد آب از آب تکان نمی­خورد؛ کسانی که با تلاش و کوشش خودشان به جایی رسیده­اند را دارای شانس و پیشانی بلند می­دانند و لحظه­ای هم تصور نمی­کنند خودشان نیز قابلیت رسیدن به مراتب بالا را داشته­اند.

ׁׁׁׁاز نظر من اعتقاد به سرنوشت ریشه در اعتقاد به دین دارد زیرا تفکرات غالب دینی همیشه کوشیده­اند هرگونه اختیار را از انسان سلب کنند. چون ادیان اغلب خواستار هم­نوا کردن ملل و تشکیل امت بوده و هستند و با هرگونه فردگرایی مخالفند، مسئولیت اعمال و کردار انسانها را بر عهده خدا می­گذارند و در مقابل آنها را با خود یک صدا می­کنند؛ با وعده های واهی در برابر پول و خمس و زکات و یا حتی ایمان آوردنشان به این دین و آن دین بر اشتباه های افراد سرپوش می­گذارند و یا حتی آن اشتباهات را می­بخشند. بیشتر انسانها نیز چون با سلب اختیار از خود دیگر نمی­باید مسئولیت شکست ها و مصیبت هایی که خود مسبب آن بوده­اند را بپذیرند، فلسفه­ی تقدیر را به عنوان اصلی بدیهی در زندگی­شان می­پذیرند. البته این موضوع در قرآن تبدیل به بزرگترین تناقض فلسفی آن شده است چرا که در چندین آیه به مختار بودن انسان اشاره شده است(1) و از سویی دیگر بارها متذکر شده است که همه چیز از پیش تعیین شده و در «لوح محفوظ» ثبت شده است(2) و مشخص نیست که اگر انسان در حوزه­ای غیر اختیاری می­زید، پس تدارک مکان هایی مانند بهشت و جهنم به منظور پاداش و جزای اعمال انسان در چیست.

ׁׁׁׁاما در واقع این انسانها نمی­دانند که با پذیرش فلسفه­ی تقدیر، نه تنها آینده­ی خود را در دست دیگران می­سپارند، بلکه خود نیز از تلاش و کوشش برای زندگی بهتر باز می­مانند؛ مسئولیت کردار خود را نمی­پذیرند و رنج ها و سختی های زندگی را پای سرنوشت می گذارند؛ به عبارتی دیگر به هرچه بر سرشان بیاید راضی هستند و آن را خواست خدا می­دانند. اینگونه افراد نمی­دانند که ذهن ما مانند موشکی هدف خود را تعقیب می­کند و تا به آن هدف نرسد دست از تلاش و کوشش بر نمی­دارد و برایش مهم نیست در مرکز بایگانی لوح محفوظ چه نوشته شده است؛ متوجه نیستند که این ماییم که حاکم بر سرنوشتمان هستیم و اگر خودمان را باور کنیم به هر چه بخواهیم می­رسیم و مهمتر از همه این ماییم که انتخاب می­کنیم مختار باشیم یا مجبور.


گفت توبه کردم از جبر ای عیارׁׁׁׁ اختیار است اختیار است اختیار
(مولانا)



(1) "انسان مسئول مستقيم اعمال خويش است و برای آنانی که به راهی غير از آنچه مقرر کرده­ايم می­روند، اتشی سخت مهيا کرده­ايم" ( انعام 104، جاثيه 15، توبه 67 ، اعراف 51 ، النجم 38 و 39 و ... )

(2) "هيچ مصيبتى نه در زمين و نه در نفسهاى شما [به شما] نرسد، مگر آنكه پيش از آنكه آن را پديد آوريم‏، در كتابى [لوح محفوظ] ثبت است." (الحدید 22. یونس 61، هود 6، رعد 39، النمل 75 و ...)

22 Comments:

  • جستجوی ریشه اعتقادی سرنوشت در دین به نظر درست نمی آید، نمونه های باور های تاریخی و بحث های بسیار در مورد سرنوشت در تاریخ فلسفه نشان دهنده عمق خاستگاه سرنوشت به اندازه تاریخ بشر هستند حتی گاها باور انسان به دین را هم متاثر از اعتقاد به سرنوشت و نیرویی برتر می دانند؛ چنانکه لوکرتیوس می گفت "ترس بود که خدایان را به این عالم آورد" البته می توان تعریف های مختلفی از این ترس ارائه کرد اما ترس از نابودی را شاید بتوان ریشه دار ترین آنها تصور کرد چنانچه انسان نخستین حوادث روزگار را – در مقایسه و تناظری با بدن خود – اشخاصی می پنداشت با روح و با قدرتی مافوق بشر. یونانیان آسمان را تن خداوند اورانوس و زمین را تن الهه گایا می پنداشتند که از دو سو کنترل کننده و جهت دهنده زندگی انسان هستند، همانطور هم ایرلندیان پریان و اسکاندیناوی ها غول ها و اجنه و سرخپوستان روح جنگل را مسئول زندگی خود می دانستند جالب است که سرخپوستان حتی زوال خود را به این علت می دانستند که انسان سفید پوست درخت های آنها را می برد

    By Blogger Sepehr, at ۱۲:۳۸ بعدازظهر, بهمن ۲۲, ۱۳۸۵  

  • همین شیوه در مورد ستارگان هم صادق است هنگامی که بابلیان ستارگانی را مشخص کردند و ایام هفته و ماههای سال را به نام آنها نامیدند که هنوز هم ما آنها را بکار می بریم از روز خورشید (یکشنبه) تا روزهای ماه (دوشنبه) و زحل (شنبه) و… فکر می کنم هنوز هم کم نیستند کسانی که طالع بینی ماه و یا روز خود را از روزنامه فروشی ها می خرند! تفاوت اینجاست که این ارواح در دین مسیح تبدیل به ملائکه شدند و اسلام همه آنها را دارای روحی واحد نامید که به سوی یک جهت حرکت می کنند.
    بنابراین تعجبی ندارد که وقتی اعتقادی با این قدمت با باور دینی در آمیخته شود جای سودجویی و برتری یابی عده ای باز شود و از طرف دیگر انسانهایی قانع تر در سطح جامعه تربیت کند که مطمئنا برای کنترل بهتر یک جامعه مذهبی سیاسی لازم هم به نظر می رسد

    By Blogger Sepehr, at ۱۲:۳۹ بعدازظهر, بهمن ۲۲, ۱۳۸۵  

  • این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

    By Blogger Sepehr, at ۱۲:۴۱ بعدازظهر, بهمن ۲۲, ۱۳۸۵  

  • اما مساله دیگر تفاوتی است که بین قضا قدر و سرنوشت وجود دارد! در تعاریف مدرن قضا یا به عبارتی ریشه کلمه لاتین "فیت" را همسنگ با قدرت یا عاملیت می دانند و معنای آن توالی یا اجرای اتفاقات از پیش تعیین شده است چیزی که با قدرت از جانب نیرویی برتر هدایت می شود اما سرنوشت که آن را می توان ترجمه واژه لاتین "دستینی" از ریشه "دستینیشن" یا "دستین" به معنای مقصد دانست با قدرت همراه نیست و بار منفی قضا را هم ندارد و در تعاریف جدید شرایط محیطی و حتی گاها قبل از تولد مثل اثرات روحی مادر و یا ژنتیک را هم در بر می گیرد. در فارسی عموما همر دو واژه به جای هم بکار گرفته می شوند و اصولا بار معنوی هر دو هم یکی است

    By Blogger Sepehr, at ۱۲:۴۲ بعدازظهر, بهمن ۲۲, ۱۳۸۵  

  • بحث در مورد قضا در قرآن و یا چیزی که از آن با عنوان "تناقض" یاد کردی بحث ساده ای نیست، مساله تمیز دادن سرنوشت انسان و جهان اطراف و ربط هر دو، اراده طولی و اختیاز عرضی و از همه مهم تر تعریف فاکتور "زمان" برای چیزی که از آن به عنوان ماده یاد می شود و چیزی که مجرد است یا مادی نیست و تصور عقلی "بدون زمان" و نقد عقلی دین هیچ کدام مطالب جدیدی نیستند در این زمینه "کانت" بسیار صحبت کرده است، "شوپنهاور" و جهان اراده و تصویر او هم فکر می کنم برایت جالب باشد.

    موفق باشی

    By Blogger Sepehr, at ۱۲:۴۴ بعدازظهر, بهمن ۲۲, ۱۳۸۵  

  • چی بگم ، نظر منم همینه اما اینو میدونم که خیلی سخته این واقعیات رو تو کله آدما فرو کرد چون اصلا اونا دوست ندارن که حقیقت رو بدونن

    خسته نباشی سپهر! کامنت طولانی تر
    از خود پست شده
    :-)

    By Anonymous ناشناس, at ۱:۱۲ بعدازظهر, بهمن ۲۲, ۱۳۸۵  

  • Sms sms sms sms
    به زن رشتيه ميگن شما موقع عشق بازي با شوورتون حرفم ميزنين ؟ ميگه خوب اگه زنگ بزنه آره

    By Anonymous ناشناس, at ۱۲:۳۲ قبل‌ازظهر, بهمن ۲۳, ۱۳۸۵  

  • سلام...........از آرزوي سلامتي که براي من کرديد صميمانه تشکر مي کنم
    در خصوص اين بحث من کمي با شما مخالفم........چرا که بسيارند کساني که بحث جبر و سرنوشت را به شکل از پيش تعيين شده اي قبول دارند و اصلا آدمهاي ديني اي هم نيستند..........مثال روشن اش جناب خيام است........بحث جبر و اختيار مبحثي قديمي و ظاهرا بدون راه حل است مابين فلاسفه.........و صد البته نمي توان مبحث شما را در خصوص سو استفاده اصحاب دين از بحث آن به سادگي گذشت.........متاسفانه اين قسمت از بحث شما کاملا درست است.........ولي آنها از هرچيزي سو استفاده مي کنند و اين مبحث هم يکيش است..........همواره شاد باشي

    By Anonymous ناشناس, at ۱۰:۲۱ قبل‌ازظهر, بهمن ۲۳, ۱۳۸۵  

  • ميدوني؟ من از قدرت موشكي ذهن آگاهم و بر آن باور دارم.اما باور من بر قدرت خواسته ها و جهتگيري توانمند مغز دليل بر عدم باور خدا برايم نمي شود و همچنين باور من بر وجود خدا دليل بر سپردن مسئوليتهاي رفتاري ام بر او و دست كم گرفتن نيروهاي دروني ام نمي شود.
    اگرچه همواره در منحني هاي پر فراز و نشيب ايمان و بي ايماني گرفتار شدم...
    ;)

    By Anonymous ناشناس, at ۷:۲۳ بعدازظهر, بهمن ۲۳, ۱۳۸۵  

  • وقتی انسان چیزی رو با تمام وجودش بخواد
    تمام نیروهای خوب و بد در این جهان برای رسیدن انسان به اون چیز به او کمک می کنند

    اما انسان ها خودشون هستن که چیزی نمی خوان

    ببخش اگر بی ربط بود

    By Anonymous ناشناس, at ۱۲:۱۰ قبل‌ازظهر, بهمن ۲۴, ۱۳۸۵  

  • آره روزبه، من حرفت و قبول دارم. اما باور کن یک وقتهایی انگار تو نیستی که زندگی و کنترل می کنی، بلکه اونه.
    راستی وبلاگ میلاد چی شده؟ باز نمی شه

    By Anonymous ناشناس, at ۱۲:۲۶ قبل‌ازظهر, بهمن ۲۴, ۱۳۸۵  

  • اواز دل من.........
    پنجشنبه هفتم دی 1385- 22:24 - چکاوک

    تويي آواز دل من
    تويي عشق و باور من
    براي نفس كشيدن
    تويي تنها ياور من
    تو شدي رؤياي قلبم
    تو شدي اُميد و صبرم
    با وجود عشق پاكت
    كم مي شه غصه و دردم
    تويي اون نگاه مستيم
    تويي تار و پود هستيم
    مي زنيم پر به اوج ابرا
    من و تو عاشق و مستيم
    تويي ساز عاشقونه
    تويي زيباترين بهونه
    چشماي قشنگ و نازت
    هميشه با من مي مونه
    به خدا بي تو مي ميرم
    پاي عشقت يه اسيرم
    تو يه شبنم يه بهاري
    با تو باشم جون مي گيرم
    اگه دست اين زمونه
    دلامونو كرده خسته
    با تو من عاشق تريتنم
    دل من نمي شه خسته
    با تو جون مي گيره نفسهام
    با تو پاكه قطره اشكام
    عاشق دستاي نازت
    جون ميده حرم نفسهام
    با تو همزبون مي خونم
    قدر عشقتو مي دونم
    عاشقونه باورم كن
    تا ابد با تو مي مونم

    + | 29 دل بهاري
    ________________________________________
    http://dozdedela-blueking.blogfa.com/

    By Anonymous ناشناس, at ۱۰:۴۵ بعدازظهر, بهمن ۲۴, ۱۳۸۵  

  • salam roozbeh jan
    be khatere hamrahit mamnoon .

    By Anonymous ناشناس, at ۱۲:۴۸ قبل‌ازظهر, بهمن ۲۵, ۱۳۸۵  

  • با اين مطلب آخرت واقعا گل كاشتي. البته بحث جبر در انسانهاي بي دين هم حتما وجود داشته ولي اديان اشاعه دهنده اين بحث بودن به دلايلي كه گفتي. علي

    By Anonymous ناشناس, at ۱۲:۱۸ بعدازظهر, بهمن ۲۶, ۱۳۸۵  

  • زاهد خلوت نشین دوش بمیخانه شد
    از سر پیمان گذشت بر سر پیمانه شد
    صوفی مجلس که دی جام و قدح می شکست
    دوش بیک جرعه می عاقل و فرزانه شد
    عزیزان به روز هستم........
    نگاهی و لطفی........
    www.dionsius.blogfa.com

    By Anonymous ناشناس, at ۱۰:۳۰ بعدازظهر, بهمن ۲۷, ۱۳۸۵  

  • --------------------------------------------
    ترکه از دندون پزشکی میادخونه...
    غذارو لقمه لقمه میکنه تو باسنش
    بهش میگن چی کار میکنی؟
    میگه: دکتر گفته غذا رو با اون ورت بخور
    از دوست خوبم الی

    By Anonymous ناشناس, at ۱۰:۴۱ بعدازظهر, بهمن ۲۷, ۱۳۸۵  

  • استدلال زير نشان ميدهد وجود عليم( خدا ) با وجود اختيار در تناقض است

    يك - اگر موجودي عليم وجود داشته باشد او همه چيز را ميداند
    دو - اگر كسي عليم باشد، او ميداند كه در زمان تي كه در آينده است،‌اتفاق اي خواهد افتاد
    سه - نيافتادن اتفاق اي در تناقض با عبارت شماره دو است بنابر اين اتفاق اي قابل تغيير نيست،‌يا نه اي محال است. حادث شدن اي قطعي است
    چهار - اگر موجود عليمي وجود داشته باشد اختيار نميتواند وجود داشته باشد.
    پنج - خدا موجودي عليم است.
    شش - اگر خدا وجود داشته باشد اختيار وجود نخواهد داشت.

    اين نوع جبر نه تنها به تمامي موجودات تحميل ميشود بلكه خود خدا را نيز در بر ميگيرد

    By Blogger shervin, at ۸:۲۱ بعدازظهر, بهمن ۲۸, ۱۳۸۵  

  • فكر كنم الانه كه صاعقه بزنه منو سوسك كنه !!!!!!!!!!!!!1
    تو هم با اين پستي كه گذاشتي بزودي سوسك ميشي !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1

    By Blogger shervin, at ۸:۲۷ بعدازظهر, بهمن ۲۸, ۱۳۸۵  

  • سیاه زنگی هرگز شود سفید به آب
    سفید رومی هرگز شود سیاه به دود

    By Anonymous ناشناس, at ۹:۰۴ بعدازظهر, بهمن ۲۸, ۱۳۸۵  

  • salam roozbeh jan
    az man delgiri?
    soraghe man nemiay!
    -----
    HIV has been found at low concentrations in the saliva, tears and urine of infected individuals, but the risk of transmission by these secretions is negligible. The use of physical barriers such as the latex condom is widely advocated to reduce the sexual transmission of HIV. Current research is clarifying the relationship between male circumcision and HIV in differing social and cultural contexts.[30] Even though male circumcision may lead to a reduction of infection risk in heterosexual men by up to 60%,[31] UNAIDS believes that it is premature to recommend male circumcision as part of HIV prevention programs.[32] South African medical experts are concerned that the repeated use of unsterilized blades in the ritual circumcision of adolescent boys may be spreading HIV.[33]
    [edit]
    -----
    movafagh bashi!

    By Anonymous ناشناس, at ۱۱:۱۰ بعدازظهر, بهمن ۲۹, ۱۳۸۵  

  • دوستان خوب
    مدتی است متاسفانه و یا خوشبختانه شاهد اتفاقات و حرف هایی هستیم. جامعه جنسی تحت فشار ما مشکلات بسیار زیادی داشته و دارد و این مسائل تنها باری است اضافه بر دوش و دردی اضافه در دل ما. مایلم به سهم خودم سر و سامانی به این حرف ها بدهم. نمی خوهم بی دلیل و تنها از روی احساسات طرفداری/محکوم کنم چون نه قاضی هستم نه عالم و نه مدعی.
    وبلاگی ایجاد کرده ام و از شما خواهش می کنم به آن سر بزنید و به دوستان خود نیز معرفی کنید

    آدرس وبلاگ:

    www.rahkar.wordpress.com

    By Anonymous ناشناس, at ۳:۰۶ بعدازظهر, اسفند ۰۲, ۱۳۸۵  

  • سلام عزیز!

    ما بر آنیم که بر آن کنیم اورا ...ما در آنیم که در آن کنیم خود را...ما برآنیم تا این شویم ...ما در آنیم تا آن شویم

    این کتاب باز ورق خورد...

    یاحق!

    By Anonymous ناشناس, at ۵:۲۶ بعدازظهر, اسفند ۰۶, ۱۳۸۶  

ارسال یک نظر

<< Home