A Queer Diaries

یکشنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۸۵

صبر

بعضی وقتا تنها کاری که آدم میتونه بکنه صبر کردنه. باید بزاری زمان بگذره. همین.
ندونستن اینکه قراره چی پیش بیاد و ندونستن وضعیت خودت و اینکه مجبور باشی فقط صبر کنی تا نتیجه رو بفهمی، آدمو مضطرب میکنه. آدم گه گیجه میگیره و تقریبا از تمام کارهاش میوفته.
من الان تو این دوره مسخره هستم. باید صبر کنم. ولی مضطربم. گه گیجه دارم. نه میتونم مطالعه کنم نه ورزش کنم نه درس بخونم و نه هیچ کار دیگه ای. کلافه ام. هیچ کاری هم نمیتونم در موردش بکنم جز اینکه بزارم زمان بگذره. مطمئنم که نتیجه به نفع منه ولی این منتظر بودنه که منو عذاب میده. امیدوارم این دوران زود تر تموم بشه.

7 Comments:

ارسال یک نظر

<< Home