A Queer Diaries

جمعه، آبان ۱۱، ۱۳۸۶

بیل را بکش

ׁׁׁׁ

ׁׁׁׁاحتمالا فیلم Kill Bill (بیل را بکش) را دیده­اید. ماجرای فیلم، موضوع زنیست که در روز عروسی­اش توسط نامزد سابق خود – که تروریستی حرفه­ایست - تیرباران می­شود، اما نمی­میرد، در کما فرو می­رود و بعد از چند سال، هنگامی که از بیهوشی در می آید برای انتقام از او اقدام می­کند و موفق هم می­شود.

ׁׁׁׁصحنه­ی پایانی فیلم، جایی که "بئاتریس کیدو" بالاخره "بیل" را پیدا می کند ، از وی درباره علت کارش می­پرسد. بیل نیز جواب می­دهد: من آدمکشی حرفه­ای هستم، آیا اینقدر واکنش من برایت غیر منتظره بود؟ بئاتریس می­گوید: اگر بپرسی که قادر به انجام آن کار بودی جواب می­دهم البته که بودی، اما هیچ وقت فکر نمی­کردم که بخواهی و یا بتوانی آن را با من انجام بدهی و مرا نیز بکشی؛ بیل خنده­ای می­کند و پاسخ می­دهد: واقعا متاسفم ولی اشتباه کردی.

ׁׁׁׁحالا شرایط من نیز مانند بئاتریس است. می­دانستم می­تواند اما فکر نمی­کردم بخواهد یا بتواند با من اینکار را بکند....

ׁׁׁׁ

ׁׁׁׁ
اشتباه کردم.



"Bill: I'm a killer, I'm a murdering bastard, you know that. And there are consequences to breaking the heart of a murdering bastard. You experienced some of them.
Was my reaction, really, that surprising?

Beatrix: If, it was. Could you do what you did? Of course you could. But I never thought you would, or could, do that to me.

Bill: I'm really sorry, Kiddo, but you thought wrong."