سرنوشت
ׁׁׁׁبسیارند کسانی که به سرنوشت اعتقادی راسخ دارند و از آن با تعابیر مختلفی نظیر پیشانینوشت، قضا و قدر، تقدیر و حتی شانس نام می برند؛ باور دارند که هر اتفاقی که در زندگی انسان رخ میدهد از پیش تعیین شده و رقم خورده است؛ معتقدند خواست خدا بر خواست خودشان مقدمست و اگر خدا نخواهد آب از آب تکان نمیخورد؛ کسانی که با تلاش و کوشش خودشان به جایی رسیدهاند را دارای شانس و پیشانی بلند میدانند و لحظهای هم تصور نمیکنند خودشان نیز قابلیت رسیدن به مراتب بالا را داشتهاند.
ׁׁׁׁاز نظر من اعتقاد به سرنوشت ریشه در اعتقاد به دین دارد زیرا تفکرات غالب دینی همیشه کوشیدهاند هرگونه اختیار را از انسان سلب کنند. چون ادیان اغلب خواستار همنوا کردن ملل و تشکیل امت بوده و هستند و با هرگونه فردگرایی مخالفند، مسئولیت اعمال و کردار انسانها را بر عهده خدا میگذارند و در مقابل آنها را با خود یک صدا میکنند؛ با وعده های واهی در برابر پول و خمس و زکات و یا حتی ایمان آوردنشان به این دین و آن دین بر اشتباه های افراد سرپوش میگذارند و یا حتی آن اشتباهات را میبخشند. بیشتر انسانها نیز چون با سلب اختیار از خود دیگر نمیباید مسئولیت شکست ها و مصیبت هایی که خود مسبب آن بودهاند را بپذیرند، فلسفهی تقدیر را به عنوان اصلی بدیهی در زندگیشان میپذیرند. البته این موضوع در قرآن تبدیل به بزرگترین تناقض فلسفی آن شده است چرا که در چندین آیه به مختار بودن انسان اشاره شده است(1) و از سویی دیگر بارها متذکر شده است که همه چیز از پیش تعیین شده و در «لوح محفوظ» ثبت شده است(2) و مشخص نیست که اگر انسان در حوزهای غیر اختیاری میزید، پس تدارک مکان هایی مانند بهشت و جهنم به منظور پاداش و جزای اعمال انسان در چیست.
ׁׁׁׁاما در واقع این انسانها نمیدانند که با پذیرش فلسفهی تقدیر، نه تنها آیندهی خود را در دست دیگران میسپارند، بلکه خود نیز از تلاش و کوشش برای زندگی بهتر باز میمانند؛ مسئولیت کردار خود را نمیپذیرند و رنج ها و سختی های زندگی را پای سرنوشت می گذارند؛ به عبارتی دیگر به هرچه بر سرشان بیاید راضی هستند و آن را خواست خدا میدانند. اینگونه افراد نمیدانند که ذهن ما مانند موشکی هدف خود را تعقیب میکند و تا به آن هدف نرسد دست از تلاش و کوشش بر نمیدارد و برایش مهم نیست در مرکز بایگانی لوح محفوظ چه نوشته شده است؛ متوجه نیستند که این ماییم که حاکم بر سرنوشتمان هستیم و اگر خودمان را باور کنیم به هر چه بخواهیم میرسیم و مهمتر از همه این ماییم که انتخاب میکنیم مختار باشیم یا مجبور.
گفت توبه کردم از جبر ای عیارׁׁׁׁ اختیار است اختیار است اختیار
(مولانا)
(1) "انسان مسئول مستقيم اعمال خويش است و برای آنانی که به راهی غير از آنچه مقرر کردهايم میروند، اتشی سخت مهيا کردهايم" ( انعام 104، جاثيه 15، توبه 67 ، اعراف 51 ، النجم 38 و 39 و ... )
(2) "هيچ مصيبتى نه در زمين و نه در نفسهاى شما [به شما] نرسد، مگر آنكه پيش از آنكه آن را پديد آوريم، در كتابى [لوح محفوظ] ثبت است." (الحدید 22. یونس 61، هود 6، رعد 39، النمل 75 و ...)